آرمان گرا و واقع نگر

در جستجوی حیات طیبه

آرمان گرا و واقع نگر

در جستجوی حیات طیبه

آرمان گرا و واقع نگر
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

بخش دوم 

«...وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یَکْفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ» سوره مائده آیه 5                                    

(...نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید و هر کس در ایمان خود شک کند قطعاً عملش تباه شده و در آخرت از زیانکاران است .)

زمینه ها و راهکارها
ما در این قسمت به عوامل ایجاد کننده این روابط و راههای پیشگیری آن می پردازیم و چون هر زمینه، راهکار مخصوص به خود را دارد، برای حفظ پیوستگی و انسجام مطلب در ذیل هر یک از زمینه ها، راهکار آن را نیز ذکر می کنیم.

1 -
نگاه
یکی از زمینه های ایجاد روابط ناسالم نگاه مسموم است. برای انسانی که حب شهوات برای او زینت داده شده است (آل عمران. 14) یک نگاه کافی است تا او را از خود بی خود کند ومتحول سازد. نگاه، تیری است از تیرهای شیطان چه بسا نگاهی که حسرت های طولانی را در پی دارد. (11) لذا حضرت علی (ع) می فرماید: "دیده ها شکارگاههای شیطانند". (12) بعضی "نگاه ها"، ویروس "گناه" منتشر می کنند، پس فاصله چندانی بین نگاه و گناه نیست. کنار هر گناه دو فرمان است: شیطان می گوید: "چشم بدوز" خدای رحمان می گوید: "چشم و دیده فرو بند" تنها راهکار آسودگی دل و برچیدن این زمینه همان است که قرآن کریم می فرماید: مومنان نگاه خود را از نامحرم بگردانند. "قل للمومنین یغضوا من ابصارهم" (نور. 30) و در روایات نیز آمده است که کسی که چشم خود را فرو بندد دل را آسوده کند (13) از پشت به زنان نامحرم نگاه نیفکنید. (14) از رو به رو به زن نامحرم خیره نشوید. (15) و اگر به طور اتفاقی نگاه به نامحرم افتاد چشم را بگردانید. (16) و بار دیگر نگاه خود را به وی نیفکنید. (17) حفظ نگاه مخصوص مردان نیست؛ زلیخا اسیر نگاه شده بود و زنان مصر با دیدن یوسف دست خود را بریدند(یوسف. 31) لذا قرآن کریم به زنان مومن نیز دستور می دهد که چشم را از نگاه به مردان اجنبی فرو بندند (نور. 31) (حکمت لذا هنگامی که مردی نابینا خدمت رسول خدا (ص) آمد، آن حضرت از همسران خود خواست که جلسه را ترک کنند و پشت پرده قرار بگیرند. آنان با تعجب گفتند: "وی کور است." حضرت فرمود: "شما که کور نیستید و او را می بینید" (18) و الگوی زنان عالم حضرت زهرا(س) فرمودند: "خیر زن در آن است که نه او مردی را ببیند و نه مردی او را ببیند". (19)

ز دست دیده و دل هر دو فریاد

که هرچه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد(20)

2 -
خودآرایی و خودنمایی
یکی دیگر از علل گرایش جوانان به جنس مخالف، خودآرایی و خودنمایی است. خودآرایی ناپسند نیست بلکه خودآرایی به قصد خودنمایی در برابر نامحرم ناپسند است زیرا زمینه فساد جوانان است. جوان در این سن، در برابر هزارها محرک که قبلا آنها را حس نمی کرد، حساس می گردد. بعضی از صداها این حساسیت را بر می انگیزد... بعضی از حرکات این حساسیت را نیرو می دهد، بعضی از مناظر در جلب آن بیش از همه مؤثر است، رنگها در فصل عشق، غوغایی برپا می کند و رنگ سرخ منادی تملک و تصرف است(21)

اگر جوان در معرض این همه محرک های قوی قرار بگیرد، دریای شهوت او طوفانی می شود و "غریزه جنسی، مخصوصا در پسران، تا سر حد وجدان نفوذ کرده و تحریکات شهوانی همچون تصادم امواج به ساحل، شروع به مبارزه می نماید."(22)

قرآن کریم برای برچیدن این زمینه فساد به زنان مؤمن دستور می دهد که در خانه های خود بنشینند و مانند زنان جاهلیت نخست، خودنمایی نکنند. (احزاب. 33) زینت و آرایش خود را جز آنچه قهرا ظاهر می شود بر بیگانه آشکار نسازند و باید سینه و دوش خود را با مقنعه بپوشانند. (نور. 31) منظور از "زینت زنان" مواضع زینت است زیرا اظهار خود زینت از قبیل گوشواره و دست بند حرام نیست، پس مراد از اظهار زینت، اظهار محل آنهاست (23) زنان مؤمن نباید پای خویش را به زمین بکوبند تا آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود. (نور. 31) طبیعی است که جوان جذب می شود. جوانی از انصار رسول خدا(ص) در کوچه های مدینه زنی را دید - در آن زمان، زنان مقنعه را پشت گوش می انداختند - وقتی زن از او گذشت، او را تعقیب کرد و از پشت او را می نگریست تا داخل کوچه تنگی شد و در آنجا استخوان یا شیشه ای که در دیوار بود، به صورت مرد برخورد کرده آن را شکافت، همین که زن از نظرش غایب شد تازه متوجه گردید که خون به سینه و لباسش می ریزد، با خود گفت: نزد رسول خدا می روم و جریان را به او خبر می دهم. رسول خدا از او پرسید چه شده است؟ جوان جریان را عرض کرد. سپس جبرئیل نازل شد و حفظ حجاب و زینت را بر زنان مسلمان واجب نمود تا مردان مسلمان حفظ شوند. (24)

3 -
طنازی در سخن
یعنی زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه و خیال های شیطانی نموده شهوتش را برانگیزانند و در نتیجه آن مردی که در دل بیمار است به طمع بیفتد و منظور از بیماری دل نداشتن نیروی ایمان است، آن نیرویی که آدمی را از میل به سوی شهوات باز می دارد. (25) قرآن کریم برای جلوگیری از روابط ناسالم میان زنان و مردان می فرماید: "نازک و نرم با مردان سخن مگوئید مبادا آنکه دلش بیمار است به طمع افتد بلکه درست و نیکو سخن بگویید."(احزاب. 32) یعنی سخن معمولی و مستقیم بگویید، سخنی که شرع و عرف اسلامی (نه هر عرفی) آن را بپسندد و آن سخنی است که تنها مدلول خود را برساند، نه اینکه کرشمه و ناز را بر آن اضافه کنی، تا شنونده علاوه بر درک مدلول کلام، دچار ریبه هم بشود(26) تاثیر کلام به قدری است که مولای متقیان با این که پا به سن گذاشته بودند از سلام کردن به زنان جوان خودداری می کند و می فرماید: "می ترسم از این که صدای آنها مرا خوش آید و از اجرم کاسته شود."(27)


4 -
تأخیر در ازدواج
زن و مرد، مکمل نیازهای روحی و روانی یکدیگرند و هر یک بدون دیگری احساس فقر و نیاز می نماید. زن به دنبال تقدیس از جانب مرد و در آرزوی این است که تنها ملکه کاخ عشق و محبتش باشد. (28) و به قول ویل دورانت: زن فقط وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او مایه حیات اوست. (29) و مرد نیازمند کسی است که قلبش برای او بتپد و با گرمی نگاه و کلام پرمهرش، او را در مواجهه با ناملایمات زندگی امید بخشد و خلاصه اینکه "هر یک از ما، در جدایی فقط نیمه ای از انسان است و همیشه نگران آن نیم دیگر است"(30) و این نگرانی به آرامش تبدیل نمی شود مگر از طریق آن یگانه راهی که خداوند متعال ترسیم نموده و آسایش انسان را در آن قرار داده است. (روم. 21)

تا زمانی که دختر و پسر جوان این نیاز فطری را از راه ازدواج تأمین نکرده و به آرامش روانی نرسیده باشند در معرض خطر هستند لذا رسول خدا(ص) فرمود: آن کس که ازدواج کند نیمی از دینش را حفظ کرده است." (31)

5 -
بستر اجتماعی
یک عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطی، وجود زمینه ای اجتماعی و گاه پنهان در میان جوانان است. اگر در جامعه جوان چنین افکاری رایج شود که داشتن دوست پسر و یا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعی است و یا این اندیشه که داشتن چنین روابط، نشانه بزرگ شدن است و یا پیداکردن دوست برای یکدیگر را بخشی از پیمان دوستی به شمار آورند، روز به روز بر میزان این روابط افزوده خواهد شد. برای رهایی از این زمینه فساد راهکارهایی وجود دارد که عبارتند از:

الف - اصلاح فرهنگ جامعه: اگر چنین افکاری در جامعه رسوخ کرده باشد بر مسئولین فرهنگی جامعه واجب است که تمام امکانات و تلاش خود را در اصلاح فرهنگ جامعه به کار بگیرند زیرا تا فرهنگسازی درست صورت نگیرد خورده کارها نتیجه مطلوب را به همراه نخواهد داشت.

ب - دقت در انتخاب همنشین: باید راههای صحیح دوست یابی را آموزش داد تا جوانان با دید باز و اندیشمندانه همنشین و دوست خود را انتخاب نمایند زیرا رسول خدا(ص) می فرمایند: "دین و منش هر شخصی، متناسب با دوست و همراه است." (32)

6 -
مرحله رشد
اریکسون سن 12 - 20 سالگی را مرحله احساس هویت در مقابل سردرگمی هویت می داند و می گوید مشکل این دوره خطر آشفتگی نقش به ویژه هویت جنسی و شغلی نوجوان است. در بعضی موارد جوانانی که قادر به رو در رویی با سردرگمی نقش جنسی و شغلی خود نیستند، هویتی منفی را انتخاب می کنند و به هویت ها و نقش هایی متکی می شوند که به صورت نامطلوب ترین و خطرناک ترین اعمال به آنها عرضه شده است(33) .کسی که احساس پیشرفت و رضایت مندی از هویت، شغل و خانواده خود ندارد به رفتارهای ناهنجار روی می آورد که به این رفتارها "رفتارهای جایگزین" می گویند. یکی از این رفتارهای جایگزین، برقراری ارتباطهای ناسالم است.

برای پیشگیری از بروز این مشکل، باید به نوجوان و جوان در هویت یابی کمک کرد تا بتواند برای خویشتن، تصویری رضایت بخش و امیدآفرین به دست آورد. انسان باید یک هویت منسجم داشته باشد زیرا هرکس براساس ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد(اسراء. 84)
عمل انسان مترتب بر شاکله او است به این معنا که عمل هرچه باشد مناسب با اخلاق آدمی است چنانکه در فارسی گفته اند: "از کوزه همان برون تراود که در اوست" پس شاکله یا هویت نسبت به عمل، نظیر روح جاری در بدن است. (34) بنابراین بر والدین و مسئولین تعلیم و تربیت واجب است که در راه "هویت یا بی جنسی" به جوانان کمک کنند تا تصویر روشنی از جنسیت خود و نقش های مربوط به آن، برخوردهای اجتماعی و دوستی دختران و پسران و عشق و امثال آن پیدا کنند.

7 -
عدم تقید خانواده به مسائل دینی
جوانان اولین برخوردها و معاشرت های ناسالم و مختلط را در خانه تجربه می کنند.
فرهنگ خانواده است که حد و مرزها را به فرزندان می آموزد. اگر خانواده ها حدود شرعی را در روابطشان مراعات نکنند، دیگر چه انتظاری از جوانان با آن شرایط روحی و هیجانی می توان داشت لذا قرآن کریم می فرماید: "ای مومنان! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخ نگاه دارید."(تحریم. 6) یعنی خود و زن و بچه خود را تعلیم خیر دهید و ادب نمایید. (35) و در نگهداری خانواده همین بس که به آنها امر کنید بدان چه که خدا امر کرده و نهی کنید از آنچه خدا نهی کرده است. (36)

8 -
بی توجهی به نیازهای جوانان در خانه
جوانان به محبت، برقراری صمیمیت، تنوع، تفریح و هر چیزی که شور و نشاط آنان را حفظ کند، نیازمند هستند. اگر والدین این نیازها را تأمین نکنند، خود آنان دست به کار می شوند و از آنجا که معمولا جوانان شتابزده و ناپخته عمل می کنند، از هر طریقی برای رفع نیاز خود اقدام می کنند.

نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، پرهیز از بیکاری است. خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام(ص) توصیه می فرماید: "هنگامی که از کار مهمی فارغ شدی خود را به کار دیگری مشغول کن"(انشراح. 7) والدین باید برای اوقات فراغت جوانان خود برنامه داشته باشند. فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی علاوه بر اینکه آنها را از بسیاری از فسادها حفظ می کنند، در رشد ابعاد مختلف جوان موثر است.

والدین در برخورد با جوانان باید طریق اعتدال را پیش بگیرند و از هرگونه افراط، تفریط، برخورد خشک، خشن و انعطاف ناپذیر خودداری کنند. و در ضمن نظارت و کنترل نامحسوس بر رفت و آمد و رفتارهای آنان، شخصیت و حریم خصوصی آنان راحفظ نمایند زیرا اگر شخصیت او از بین برود و عزت و کرامتی نداشته باشد، هیچ امید خیری در او نیست. (37) و از سرزنش و ملامت نیز پرهیز کنند که آتش لجاجت را در آنان شعله ورتر می کند. (38)


9 -
رسانه
یکی دیگر از عوامل زمینه ساز روابط دختر و پسر رسانه ها اعم از صدا و سیما، نشریات، اینترنت و ماهواره است که بررسی میزان تأثیر آنها و چگونگی مقابله با آنها به تدوین مقاله ای مستقل نیاز دارد.

 

یک نمونه قرآنی- ازدواج موسی (ع) و دختر شعیب (ع) 
گرچه محوراصلی ماجرا ارائه تصویری از مقدمات رسالت موسی (ع) است؛ اما درکنار آن نکات درس آموزی درباره معیارهای همسر شایسته ارائه شده است. آیات ناظر به این موضوع را مرور می‌کنیم. 
در جریان هجرت حضرت موسی علیه السلام از مصر به سوی شهر مدین در ایام جوانی، قرآن کریم از دو دختری سخن می گوید که به خاطر سالخوردگی پدر پیرشان مجبور بودند خودشان گوسفندان را از آب چاه مدین سیراب کنند؛ اما تا زمانی که مردم در کنار چاه در حال آب دادن به چارپایانشان بودند، به سبب حیا و عفتی که در وجودشان قرار داشت، در گوشه ای به انتظار می ماندند؛ چنان که وقتی موسی علیه السلام به نزد آنان رفت و علت دوری گزیدن ایشان را جویا شد، در جواب گفتند: «لا نَسْقی حَتّی یُصْدِرَ الرِّعاءُ»؛ «ما گوسفندان خود را سیراب نمی کنیم تا چوپانان همگی [حیوانات خود را آب دهند و] خارج شوند.»

آن گاه حضرت موسی علیه السلام با روحیه جوانمردی با آنکه خسته و گرسنه از سفر طولانی اش بود، به پیش رفته و از چاه آب کشیده، گوسفندان آن دو را سیراب نمود و سپس به زیر سایه دیواری پناه برد. آن دو دختر با ایمان و عفیف که در حریم پاک و بهشتی پدری چون شعیب نبی علیه السلام پرورش یافته بودند، به خانه برگشته، ماجرا را برای پدر تعریف کردند و به توصیه حضرت شعیب علیه السلام یکی از دختران به نزد موسی علیه السلام بازگشت تا دعوت پدر را برای دیدار و گرفتن مزد سیراب کردن گوسفندان ابلاغ نماید.

در این صحنه نیز قرآن کریم به صفت حیای آن بانو تأکید می ورزد و می فرماید: «فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشی عَلَی اسْتِحْیاءٍ»؛ «یکی از آن دو [دختر] به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام برمی داشت.» و این به فرموده رسول اکرم صلی الله علیه و آله همان دختر بزرگ تر، یعنی صفورا بود که بعدها به همسری حضرت موسی علیه السلام در آمد.

بنابراین، صفورا و خواهرش از نمونه ها و الگوهای قرآنی در زمینه حیا و عفت هستند که بهره مندی ایشان از این صفت، نشان دهنده ایمان عمیق آنان می باشد؛ چرا که به بیان امام صادق علیه السلام کسی که فاقد حیا باشد، از داشتن نعمت ایمان بی نصیب است: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَهُ؛ ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.»


3 نکته از این داستان

۱- دختران شعیب پیامبر در اطراف شهر مدین، مانند مردم به چرای گوسفندان اشتغال داشتند، آنان پیری و ناتوانی پدر را دلیل کار خود اعلام کردند. گویای این نکته مهم است که دین با حضور زنان دراجتماع و در صورت لزوم برعهده گرفتن کارهای دشوار- همچون شبانی گوسفندان- مخالفتی ندارد. 
۲- از جمله «لا نسقی حتی یصدر الرعاء» برمی آید که دختران شعیب ضمن حضور دراجتماع مردان، از اختلاط و همدوشی با آنانکه مستلزم شکستن حریم الهی است اجتناب می‌کردند. منش دختران شعیب رعایت شرم، آزرم وحیا بود. براین اساس، زنان با رعایت اصل «عدم اختلاط» و اصل «عفت و حیا» آزادند مسئولیت‌های جاری زندگی را برعهده بگیرند. 

3- موسی(ع) بعد از کمک و صحبت در حد ضرورت، ارتباط را ادامه نداد و به سرعت به سایه رفت. و از آنان دور شد.

البته ماجرای مذکور پیامها و نکات آموزنده و ارزنده بسیار دیگری نیز در بر دارد که طرح و تبیین آنها اینجا نمیگنجد، لذا به منظور ارائه الگویی قرآنی به این مقدار اکتفا و علاقمندان را به تفاسیر معتبر ارجاع میدهیم.

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۳ ، ۲۰:۳۷
آرمان حاجی زاده