آرمان گرا و واقع نگر

در جستجوی حیات طیبه

آرمان گرا و واقع نگر

در جستجوی حیات طیبه

آرمان گرا و واقع نگر
طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

سلام به همه دوستان 

نظر من اینه که اگه ورود خانوم ها آزاد شد باز هم فردا عده ای هستند که میگند چرا خانوم ها با آقایون قاطی نباشند؟؟

باید دقت کنیم ببینیم آیا ورود خانم ها منفعتش بیشتره یا ضررش .

در تحلیلی خواندم که این کار چیزی شبیه ممنوعیت رانندگی برای خانم ها در عربستان است در حالیکه این دو مقوله اساسا متفاوتند

ممکنه با عدم اجازه به خانم ها برای رانندگی کردن اون ها رو از نعمتی محروم کنیم اما با محروم کردنشان از ورود به استادیوم البته با ساختار فعلی در واقع یک هدیه به خانم ها و هدیه ای بزرگ تر به آقایون داده ایم چرا که جامعه ی مطلوب جامعه ای است که در آن مانعی بر سر راه رشد وکمال وجود نداشته باشد در حالیکه ورود بانوان به استادیوم تحت شرایط و ساختار کنونی میتواند معایب وموانعی از قبیل زیر باشد:

- باز شدن فضای رابطه آزاد بین دختران و پسران (برای آگاهی بیشتر به مقاله "دوست دختر مستحب،واجب ..." مراجعه کنید)

-تخلیه هیجان بوجود آمده از بازی در بین هوادران به گونه ایست که مراعات سن و جنسیت و ... را نمیکند و حریم حیا شکسته میشود در حالیکه ممکن است بانوان در چنین شرایطی در معرض آسیب هستند

-دور شدن جامعه از یک جامعه سالم وایجاد زمینه های بی بند وباری 

-زن و مرد در این شرایط دائما در حال مقایسه هم هستند وادامه این مقایسه ها حرص را در وجود آدمی روشن میکند و فضای مصون و دارای حفظ خانواده را با مشکل روبرو می سازد.

- و باز شدن دریچه ای جدید در جامعه به سوی فساد

و.....

 دقت که کردم دیدم  بیشتر آقایونند که میخواهند راه برا خانوم ها باز بشه آیا واقعا انقدر دلسوز خانوم ها هستیم!!!!

آیا پای هوای نفس در میان نیست؟

کلام آخر آزادی عین تقوا است که  مصونیت است  . چطور دیوار های خانه زمینه ساز آزادی است و انسان را از گرما و سرما وحمله نااهلان مصون میدارد و مانعی برای آزادی انسان نمی باشد اما عزتمند و با حیا بودن بانوان ودر حریم عفاف و حجاب مصون بودنشان خلاف آن ؟


در پایان ضمن تشکر نیازمند نظرات تصحیحی تکمیلی شما هستیم.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۲۰
آرمان حاجی زاده

با توجه به حداکثری بودن دین اسلام  و این که هر عمل ممکن الوجودی روی زمین یکی از این احکام 5 گانه را شامل میشود ، در این مقاله مطالب آمده و نتیجه به خواننده واگذار میشود.

بخش اول 

دوست دختر 

دوستی با جنس مخالف یکی از موضوعاتی است که جامعه ما به خصوص جوانان و دانشجویان درگیر آن هستند هدف این مقاله ی 2بخشی که از مقالات متعددی انتخاب شده است  نشان دادن بخش کوچکی از انگیزه ها ، آسیب ها  و راهکار ها در برخورد با این موضوع میباشد.

به طور کلی برخورد بین پسران و دختران در یک جامعه هر چند حداقلی وجود دارد به عنوان مثال حضرت موسی جوان مجردی که تنها در بیابان راه می‌پیمود، به دختران شعیب رسید و بی‌آنکه تحت تاثیر هوای نفسانی باشد با کمال عفت و پاکدامنی با آنان سخن گفت، این امر نشان می‌دهد که سخن گفتن دختران و پسران با یکدیگر اگر با هدف و چارچوبی معقول و به دوراز هوس‌ باشد، ممکن است. (1)

در اینجا منظور از رابطه بین پسر و دختر فراتر از چیزی است که در مثال بالا بود ، چیزی که عمدتا به عنوان روابط آسیب زا یاد می شود.

از انگیزه ها و دلایل ایجاد روابط میتوان موارد زیر را نام برد :

 کشش طبیعی

 فراهم بودن زمینه دوستی

 آزادی برای برقراری ارتباط

استقلال طلبی

_ شرایط روانی ،اضطراب، احساس تنهایی .

_ فشار گروه همسالان

 گاهی برای اینکه خودشان را آرام کنند ، یک دلیل محکمه پسند عنوان می کنند و آن هم قصد ازدواج است.

یکی از بھانه ھای ارتباط بین پسران و دختران جوان، وعده ازدواج از طرف پسر است که معمولا با این وعده ھا، پسران با دختران ارتباط برقرار می کنند. دختر و پسر با طرح مسئله ازدواج با یکدیگر رفاقت کرده و سعی می کنند نیازھای عاطفی ھمدیگر را برآورده کنند. حقیقت امر این است که این وعده ھا در حد خیال باقی مانده و جامه عمل نمی پوشند.(2)

آسیب شناسی
1 - آسیب روانی: فقدان حریم میان زن و مرد وآزادی معاشرت های بی بند و بار، هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد. غریزه جنسی، غریزه ای نیرومند، عمیق و دریا صفت است، هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکش تر می گردد؛ همچون آتشی که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ورتر می شود. (3)

روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است، اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. هیچ مردی ازتصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره دلی از هوس سیر نمی شود. از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام نشدنی است و همیشه مقرون است با نوعی احساس محرومیت، دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد. (4)

 حال اگر در سطح جامعه، جاذبه های جنسی رواج یابد و دختر و پسر روابطی آزاد داشته باشند، جلوه گری های موجود در برخورد و حالات دختران موجب جلب توجه پسران شده، انحراف اذهان و آشفتگی فکر و دل آنها را در پی دارد ، البته خود دختران نیز ضربه پذیر هستند زیرا چه بسیار دخترانی که سبب شوق دست یابی به نشانه های مقبول زیبایی و زنانگی به اختلالات روانی دچار می شوند. (5)  چیزی که در مجامعی چون دانشگاه آسیبی جدی و در تنافی با هدف و رسالت دانشگاه است.

از طرف دیگر اگر در کوچه و خیابان، دلبری مرسوم گردد و جلوه گری، هنر دختران محسوب شود و در روابط دختر و پسر تجاذب و دلبندی به میان آید، دخترانی که از زیبایی لازم برخوردار نیستند، در فشار و استرس قرار می گیرند و همیشه احساس کمبود و حقارت می نمایند و لطمه های جدی بر روح و روان آنان وارد می شود. آفت دیگر این است که افراد در این نوع روابط که معمولاً ناپایدار بوده و براساس سودجویی است نه تعهد، به شکست در عشق منتهی می شوند. و در نتیجه روح لطیف و با نشاط آنها گرفتار افسردگی می شود.
ویل دورانت می گوید: "زنی که عاشق شد و معشوق خود را از دست داد، ممکن است این گمشده برایش جبران ناپذیر باشد. او روح خود را به تصویر خاصی پیوسته است وهر جا برود خاطراتش او را دنبال خواهند کرد." (6)
عشق بازی های خیابانی قبل از ازدواج، آسیب دیگری نیز دارد وآن این است که دائماً از فاش شدن روابط گذشته و تاثیر آن بر زندگی آینده دچار تشویش خاطر و نگرانی هستند و این نگرانی اثر مخربی بر بهداشت روانی انسان می گذارد.

2 - آسیب اجتماعی: آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماعی است، آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است(7) زیرا از طرفی شخصیت و کرامت زن را در حد یک کالا برای کام جویی مردان تنزل می دهد و امنیت روانی لازم را برای فعالیت اجتماعی او از بین می برد، و از طرف دیگر مردان، تمرکز حواس و دقت کافی را برای کارهای خود ندارند. هر چه روابط دختر و پسر ضابطه مند تر شود وجامعه از تحریکات شهوانی وجلوه گری های جنسی دور گردد، اجتماع سالم تر خواهد شد و افراد جامعه بهتر به کار خود رسیدگی کرده، جوانان در محیط کار، درس و دانشگاه راحت تر خواهند بود و به پیشرفت های بیشتری خواهند رسید.
3 - آسیب خانوادگی: معاشرت های آزاد و بی حد و مرز در برخی خانواده ها، زمینه بی بند و باری پسران و دختران را فراهم ساخته و ازدواج را به صورت یک وظیفه، تکلیف و محدودیت در آورده است.
تفاوت جامعه ای که روابط جنسی را به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی محدود می کند با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم، آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آن ها را ملزم می سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می بخشد. (8)
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به نهان خانه زناشویی و محیط خانواده و در کادر ازدواج، پیوند زن و شوهری را محکم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می شود. پس آسیب اول، بی رغبتی به ازدواج و تشکیل خانواده است. آسیب دیگر همان است که ویل دورانت می گوید: "مرد، نگران و مضطرب است که مبادا کسی پیش از او زنش را تصرف کرده باشد." (9) پسری که قبل از ازدواج با افراد زیادی ارتباط داشته است، به هنگام ازدواج به هر دختری که نظر کند، می پندارد او نیز با پسرهای متعددی ارتباط داشته و پاک و عفیف نیست و در نتیجه روح بی اعتمادی و سوء ظن در جامعه اوج می گیرد و این همان چیزی است که قرآن کریم از آن نهی فرموده است (هجرات. 12) بنابر این روابط آزاد، زمینه ساز بسیاری از سوء ظن ها است.
نکته دیگری که در جوامع آزاد و مختلط، خانواده ها را تهدید می کند این است که زن و مرد، همواره در حال مقایسه اند، مقایسه آنچه دارند با آنچه ندارند وآنچه ریشه خانواده را می سوزاند این است که این مقایسه ها آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن می زند. (10)


در قسمت بعدی ان شا الله با ذکر موارد راهکارهایی ارائه خواهد شد. 

منابع در ادامه مطلب

 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۶
آرمان حاجی زاده
به نظرم ممکن است از سخنان جناب رئیس جمهور (زور وشلاق) سوء برداشت شود؟
آیا وضع عفاف وحجاب الان در دانشگاه و جامعه نا مناسب نیست؟
جدا از برخورد هایی که ممکن است بشود آیا امر به معروف که هم بحث تذکر لسانی دارد و هم ایجاد زمینه های فرهنگی و... دخالت در امور مردم است؟
   آیا نباید برنامه و فعالیت فرهنگی برای پیشگیری ودرمان این بیماری در جامعه  از سوی همه مردم انجام شود؟یا کار های مهمتری برای انجام 
دادن هست؟  
فکر نکنم بعضی از کشور های دیگری که چنین ضوابطی رو اعمال کردند بخواهند مردم رو به زور به بهشت ببرند فقط فهمیده اند که فساد مانع رشد علمی و رسیدن جامعه(مثل دانشگاه) به مطلوبشان است
ضوابط پوشش در دانشگاه های جهان - بخش دوم

دانشگاه آدامز آمریکا:‌ استفاده از عینک‌دودی، آدامس و تنباکو ممنوع است

دانشگاه استمپ فورد بنگلادش:پوشیدن "تی‌شرت " و شلوار جین مجاز نیست

دانشگاه لایبرتی آمریکا: موی "دم‌اسبی " و هرگونه پوشش تنگ و مخالف عفت ممنوع است

دانشگاه لومالیندا آمریکا: "تی‌شرت " و لباس‌های "لی " مجاز نیست

دانشگاه هاردین سیمونز آمریکا: لباس "لی " برای دختران و شلوارهای تنگ ممنوع است

دانشگاه کنت انگلستان:از پوشیدن لباس مذهبی مانند روسری استقبال می‌شود

دانشگاه مجامع الهی جنوب غربی آمریکا: لباس‌های لی سنگ‌شور مجاز نیست

دانشگاه سنت لوئیس آمریکا: پوشیدن "تی‌شرت " و لباس‌های "لی " مجاز نیست

دانشگاه آتلانتیک فلوریدا آمریکا: رنگ کردن مو مجاز نیست


 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۳
آرمان حاجی زاده

دموکراسی واژه ای یونانی وبر گرفته از«Demos »  به معنای مردم و «Cratia » به معنای قدرت است . دموکراسی به معنای مردم سالاری و حکومت مردم بدین معناست که مردم در شئون حکومت اعم از قانونگذاری اجرا و دیگر امور سیاسی جامعه نقش داشته باشند.

نخستین بار دموکراسی در حدود 5 قرن پیش از میلاد (509 ق.م) در یونان باستان رواج یافت . افلاطون و ارسطو از منتقدین سرسخت دموکراسی بودند.

افلاطون بنابر شرایط آن زمان یونان باستان (400 ق.م) به حکومت دموکراسی حاکم بر دولت شهر آتن انتقاداتی وارد می کند که در جای خود قابل تامل است و به طریقی در شرایط امروز جوامع مختلف نیز قابل طرح و بحث است. وی معتقد است، دموکراسی باعث می شود سرنوشت یک جامعه بازیچه هوس توده های مردم شود، چرا که مردم در امور سیاسی فاقد تجربه لازم هستند. بنابراین براساس انگیزه ها و عواطف خود تصمیم گیری می کنند و بدیهی است که از درون این نوع تصمیم گیری نتایج عقلانی کمتر به دست می آید.(مردم سالاری دات کام)

یکی از تحولات مفهومی که در دموکراسی حادث شده است معنایی است که از سوی سیاستمداران غربی ارائه شده ودر آن دموکراسی با «لائیسم» همراه گشته است, یعنی دین در آن هیچ نقشی ندارد. (ر.ک: جامعه وحکومت از مک آپور)

یکی از اصول و ویژگی های دموکراسی آن است که مشروعیت حکومت بر آرای مردم استوار است در این باره اشکال های متعددی وارد است از جمله :

1-برای دخالت در امور حکومتی باید همه مردم در هر امری اتفاق نظر داشته باشند و حال آن که حصول چنین اتفاق نظری قریب به محال است . حتی در تعیین حکومت جمهوری اسلامی در ایران نیز که انتخاباتی بی نظیر به شمار می رفت, 98.2 درصد مردم به نظام رأی دادند و 1.8 درصد به آن رأی منفی دادند .

بر اساس نظام دموکراسی دولت به چه حقی بخشی از جامعه را که به امری رأی نداده اند  و گاه به بیش از پنجاه درصد نیز میرسند (با احتساب گروهی که در انتخابات شرکت نکردند ) وادار به اجرای قوانین ودستورات خواهد کرد؟ چرا اقلیت باید از اکثریت تبعیت کنند خصوصا در مواردی که تفاوت آرای اکثریت و اقلیت بسیار کم است ؟ مگر طبق این نظام خواسته مردم قانون ساز نیست؟ تنها پاسخ نظریه پردازان دموکراسی این است که اگر حق اکثریت مردم ضایع گردد آن ها دست به شورش میزنند و بی شک مهار کردن آنان دشوار است از این رو بنابر ضرورت حکومت باید از ناحیه اکثریت مردم انتخاب شود. به هر حال در نظام دموکراسی پاسخ قطعی به این مشکل وجود ندارد . نتیجه آن که ملاک عقل پسندی برای پذیرش دموکراسی وجود ندارد.    

اما در حکومت اسلامی مشروعیت حاکم و قانون از جانب امام معصوم و خداوند است ,پس به اقتضای ربوبیت تشریعی حاکم وقانون گذار حق دخالت در سرنوشت آدمیان را دارد.

2-اصطلاح رایج دموکراسی این است که مردم به حکومت وکالت می دهند که به وضع واجرای  قوانین بپردازد. سؤال جدی این است که کمتر از نیمی از مردم به حکومت رأی نداده اند و آن را وکیل خود نساخته اند چطورحکومت حق وضع قوانین و مقررات مربوط به حوزه ی زندگی اجتماعی آنها را دارد و در صورتی که تخلفی از آنان سر زد به مجازاتشان می پردازد؟ هیچ راه عقل پسندی برای وادار کردن مخالفان به اطاعت حکومت در این نظام وجودندارد.(محمد تقی مصباح یزدی, حقوق وسیاست در قرآن)

3- موکل حق دارد وکیل خود را عزل یا تصمیم و رأی او را لغو و بی اثر سازد. بسیار اتفاق می افتد که مردم فردی را به نمایندگی انتخاب می کنند وسپس در می یابند که وی در همه یا برخی مسائل آرایی مخالف آنان دارد تنها راه حل آن است که مردم نماینده خود را بر کنار کنند , اما در هیچ یک از نظام های حقوقی دنیا مردم حق عزل نماینده خود را ندارند.

 به علاوه وکیل حق دارد فقط به آنچه مورد خواست و نظر موکل اوست رأی دهد وحق ندارد بر خلاف نظر موکلان خویش رأی دهد . حال وقتی اکثریت مردم مخالف تصویب قانونی  هستند, حکومت به چه حقی آن را به اجرا می گذارد ؟در چنین مواردی حق با مردم است یا با نمایندگان؟

از این جهت مردم به ناچار  پس از آگاهی از فساد وافساد در متصدیان امور حکومتی باید دم فرو بندند وسیاست صبر وانتظار را در پیش گیرند تا مهلت چند ساله نمایندگی وکلا به سر آید. بنابراین اگر مردم واقعا بر سرنوشت خود حاکم هستند باید حق عزل نمایندگان خود رانیز داشته باشند.

 (همو , نظریه سیاسی اسلام) و(همان)

4- دموکراسی شایسته سالاری نیست بلکه حاکمیت تبلیغات وسرمایه است .در بیشتر موارد, مردم یک جامعه نامزد های شایسته احراز مقام وضع واجرای قانون را به خوبی نمی شناسند ,ازاین رو ممکن است ناشایست ترین آن ها برگزیده شود. بنا بر این در مقام عمل کارگزاران حکومتی با شناسایی نقاط ضعف مردم افکار عمومی را به گونه ای شکل می دهند که سر انجام همان رأیی که می خواهند  از صندوق ها بر می آید. حتی اگر اکثریت  مردم  درباره لیاقت یک فرد اتفاق نظر داشته باشند ,مشخص نیست که حاکمیت چنین شخصی به سود مردم باشد؛ زیرا بیشتر انسان ها به کسانی که تمایلات نفسانی آن ها را برآورده و منافع آن هارا بیشتر تأمین می کند رأی میدهند هرچند به دیگران ضرر زند یا مصالح همه جامعه را مراعات نکند.(همو ، حقوق وسیاست در قرآن)و(همان)

5-اشکال دیگر دموکراسی آن است که در فاصله ی دو رأی گیری متوالی، تعداد قابل توجهی از افراد به سن رأی دادن میرسند . چرا باید مطیع و تابع نمایندگانی  باشند که خودشان آنها را انتخاب نکرده اند و چه بسا لایق چنین مقام و منصبی نمی دانند و چه بسا اگر در انتخابات شرکت می کردند نتیجه انتخابات دگرگون می شد.(همان)                 6-دور در دموکراسی به آن معنا که به هنگام تأسیس یک نظام دموکراتیک و در اولین انتخاباتی که می خواهد برگزار شود وهنوز مجلس ودولتی وجود ندارد وتازه می خواهیم از طریق انتخابات آن هارا معین کنیم ، خود این انتخابات نیاز به قوانین و مقررات دارد ؛ اینکه زنان رأی بدهند یا نه ؛ حداقل سن رأی دهندگان چقدر باشد ؛ آیا اکثریت مطلق ملاک باشد یا اکثریت نسبی یا نصف بعلاوه یک یا یک سوم آرای مأخوذه؛ شرایط نامزد ها چگونه باشد و... هریک ازاین مقررات بر سرنوشت انتخابات اثر می گذارد.اکنون این سؤال مطرح است که چه مرجعی وبراساس چه پشتوانه ای باید تصمیم بگیرد واعتبار این قوانین از کجاست؟ در اینجا باید تأکید کرد که اگر برای اولین دولت ومجلسی که روی کار خواهد آمد نتوانیم پاسخی داشته باشیم اعتبار  و مشروعیت دولت ها ومجلس های بعدی مخدوش خواهد شد . این اشکالی است که بر نظام های دموکراتیک وارد می شود وهیچ پاسخ قطعی وقانع کننده ای ندارد وتمامی اندیشمندان علوم سیاسی به ویژه در دوران معاصر این اشکال را پذیرفته اند.

اما واقعیت این است که این اشکال دور فقط بر نظام های دموکراتیک وارد است و نظام مبتنی بر ولایت فقیه اساسا از چنین اشکالی مبراست زیرا همانگونه که گفته شد؛

خدای متعال    اعتبار می بخشد به ولی فقیه ودستورات او  اعتبار می بخشد به مجلس و دولت .(ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی ، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه)

7-شیوه دموکراسی به آن معنی که مشروعیت مجریان و وضع کنندگان قانون ناشی از خواست مردم باشد با دید گاه توحیدی و اسلامی سازگار نیست .موحدانی که خدای متعال را هستی بخش هر آنچه هست و مالک وصاحب اختیار حقیقی جهان می دانند  اعتقاد دارند که حاکمیت اصالتا ازآن خداوند است و بس، وکارگزاران حکومت فقط در صورتی که منصوب اوباشند و یا دست کم اواجازه انتخابشان را به مردم داده باشد، مشروعیت دارند. بر این مبناوضع قانون اصالتا مخصوص خدای متعالی است و انسان تنها در صورتی حق وضع قانون رادارد که خدای متعال در آن مورد قانونی وضع نکرده باشد.                                                                                              

    بر اساس بینش الهی ، آدمیان آفریده و بنده خداوند هستند و فقط اوست که حق حاکمیت بر آنان را دارد ولذا هیچ انسانی حق حاکمیت بر دیگری را ندارد ومثلا اکثریت حق حکومت بر اقلیت را ندارند، بگذریم از اینکه تصرف انسان در وجود خودش نیز باید به اذن الهی باشد؛ زیرا خداوند به همه چیز مالکیت ، ربوبیت ، حاکمیت و ولایت دارد. (همان) و (محمد تقی مصباح یزدی، حقوق وسیاست در قرآن)


برگرفته از کتاب فلسفه سیاسی اسلام موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی با تخلیص و اضافات.

 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۶
آرمان حاجی زاده